صنعت رسانههای دیجیتال در ایران در حال تجربه تغییرات پرسرعت و پیچیدهای است. در این میان، انتصاب جواد رمضاننژاد به مقام ریاست سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر (ساترا) پرسشهای متعددی را در خصوص آینده تنظیمگری محتوایی و تعامل با اکوسیستم VOD ایران مطرح کرده است. آیا این انتصاب میتواند شکاف میان سیاستهای سنتی رسانه و نیازهای نوظهور دیجیتال را پر کند یا به تعمیق آن منجر خواهد شد؟
مسیر حرفهای جواد رمضاننژاد؛ از رسانه سنتی تا تنظیمگری دیجیتال
جواد رمضاننژاد، متولد ۱۳۵۶ و دارای دکترای علوم ارتباطات، یکی از چهرههای برجسته و تأثیرگذار رسانه ملی صداوسیما است که طی دو دهه گذشته از تولید برنامههای رسانهای به پستهای مدیریتی کلیدی صعود کرده است. از عضویت در شورای راهبردی سیمافیلم و مدیریت شبکه افق گرفته تا ریاست مرکز سیمافیلم، کارنامه حرفهای او جلوهای از تجربه رسانهای و سیاستگذاری فرهنگی است.
در سال ۱۳۹۳، رمضاننژاد با تأسیس شبکه افق، محتواهای ارزشی و فرهنگی منطبق بر گفتمان انقلاب اسلامی را در دستور کار قرار داد. بعدها، در مدیریت شبکه پنج سیما با چالشی بزرگ روبرو شد؛ محتوای پخششدهای که منجر به توبیخ و کنار گذاشتن او شد. با این وجود، این شکست حرفهای مانع از ادامه پیشرفت او نشد؛ بهویژه در رأس مرکز سیمافیلم، پروژههایی بزرگ مانند «سلمان فارسی» و «موسی کلیمالله» را آغاز کرد.
دورهای جدید در ساترا: تنظیمگری یا کنترلگری؟
انتصاب رمضاننژاد به ریاست ساترا در اسفند ۱۴۰۱ در شرایطی انجام شد که این نهاد نقش کلیدی در تنظیمگری محتوای صوت و تصویر آنلاین دارد. از همکاری با پلتفرمهای بزرگ داخلی نظیر نماوا، فیلیمو، و فیلمنت گرفته تا روبرو شدن با تهدیدهای غولهای بینالمللی، ساترا در تقاطع حساس توسعه دیجیتال و سیاستهای سنتی قرار دارد.
«مأموریت من هدایت، نظارت و حمایت از رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی برای ایجاد نهضت تولید و انتشار محتوای مبتنی بر اخلاق رسانهای و فرهنگ اسلامی–ایرانی است.»
– حکم انتصاب رمضاننژاد
یکی از بزرگترین انتقادات وارده به انتصاب رمضاننژاد، عدم تجربه مستقیم او در حوزه اقتصاد دیجیتال و مدیریت پلتفرمهای خصوصی است. اما شناخت او از فضای رسانه ملی و شبکهسازی قویاش میتواند به تقویت نقش ساترا به عنوان تنظیمگر ارزشی کمک کند؛ گرچه این موضوع احتمالاً با چالشهایی در تعامل با تولیدکنندگان مستقل و کاربران مدرن همراه خواهد شد.
چالشهای تعارض منافع و تنظیمگری مستقل
یکی از مهمترین مسائل پیش روی رمضاننژاد در ساترا، تعارض منافع مشهودی است که میان ساختار رسانه ملی و نیازهای اکوسیستم دیجیتال خصوصی وجود دارد. از طرفی، نزدیکی به قدرت رسمی میتواند مانعی در راستای بیطرفی تنظیمگری باشد. تا کنون، سیاستهای ساترا بیشتر بر تقویت قدرت نرم حاکمیت متمرکز بوده تا ایجاد فضایی برای نوآوری و رقابت عادلانه.
آیا رمضاننژاد قادر خواهد بود مسیر متفاوتی را پیموده و تعادل بین اقتدار تنظیمگری و انعطافپذیری دیجیتال ایجاد کند؟ این سوال کلیدی است که سرنوشت آینده ساترا و صنعت VOD ایران را رقم خواهد زد.
تحلیل تأثیرات بر اکوسیستم VOD ایران
باتوجه به نقش روبهرشد پلتفرمهای VOD داخلی، ساترا میتواند محرک اصلی یا عامل بازدارنده توسعه باشد. تحلیلگران پیشبینی میکنند که رویکرد رمضاننژاد به تنظیمگری بیشتر ارزشی و ایدئولوژیک خواهد بود تا اقتصادی و کارآفرینانه. این رویکرد احتمالاً موجب تقویت تولید محتوای بومی شود؛ اما ممکن است جذابیت پلتفرمهای ایرانی را برای کاربران کاهش دهد که نیازمند تنوع و آزادی بیشتری در محتوا هستند.
همچنین، نقشآفرینی رمضاننژاد در کارگروه هنر انقلاب و بسیج رسانه نشان از تعهد عمیق او به اهداف فرهنگی دارد. این سیاستگذاری دقیقاً همان زمینهای است که میتواند VOD ایرانی را از رقبای جهانی متمایز کند یا در فضای رقابتی فعلی به چالشی اساسی بدل شود.
پیامدهای بلندمدت بر صنعت دیجیتال ایران
با روی کار آمدن رمضاننژاد، آینده ساترا در تقاطع بین سیاستهای حاکمیتی و ترتیبات دیجیتال قرار دارد. برای موفقیت در تنظیمگری منطقی و جذاب، شفافسازی مأموریتهای ساترا و گشودن راههای همکاری با صنعت خصوصی ضروری است. در غیر این صورت، صنایع دیجیتال ایران ممکن است در تنگنای فشارهای اداری و ایدئولوژیک باقی بمانند.
افکار نهایی
انتصاب جواد رمضاننژاد به ریاست ساترا، بیش از آنکه نشانگر تغییر در ساختار تنظیمگری ایران باشد، بیانگر تاکید بر گفتمان سنتی صداوسیما در فضای دیجیتال است. این روند شاید مورد استقبال برخی سیاستگذاران قرار گیرد، اما چالشهای گستردهای نیز برای تحقق تعادلی پایدار میان منافع ملی و انتظارات کاربران به وجود میآورد. نظر شما در این خصوص چیست؟ آیا رمضاننژاد قادر خواهد بود افقهای جدیدی را در صنعت تولید محتوای ایران بگشاید؟ دیدگاههای خود را با ما در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.
دیدگاه ها