در روزگار حاضر، حوزه دیرینهشناسی با تهدید بیسابقهای مواجه شده است: خرید و فروش فسیلهای باارزش توسط میلیاردرها و کلکسیونرهای ثروتمند که این گنجینههای اطلاعاتی را از دسترس دانشمندان خارج میکنند. یکی از فسیلهای مهم و نمادین که تحت تأثیر این تحول قرار گرفته، تیرانوسوروس رکس (معروف به تیرکس) است. اما چرا این موضوع چنین نگرانیهایی را برانگیخته؟
آغاز دیرینهشناسی و نقش ثروت
در گذشتهای نه چندان دور، جهان علم با حمایت مستقیم از سوی ثروتمندان و اشرافزادگان پیش میرفت. اکتشافات علمی و کشف فسیلهایی نظیر تیرکس، معمولاً در چارچوب سفرهای ماجراجویانه افرادی انجام میشد که از منابع مالی کافی برخوردار بودند. با ورود به دوره پس از جنگ جهانی دوم، دولتها نقش بزرگتری در این زمینه ایفا کردند و سرمایهگذاری عمومی جایگزین منابع خصوصی شد. این تحول، علم را از انحصار طبقهی خاص خارج کرده و به تمام جامعه بشری تخصیص داد.
بازگشت نقش ثروت به عرصه دیرینهشناسی
اما روند دیگری در حال رقمخوردن است. امروز، ثروت نه بهعنوان یک نیروی حمایتی، بلکه بهعنوان عاملی رقابتی و حتی مانعساز در برابر تحقیقات علمی عمل میکند. پژوهشگران هشدار میدهند که در بسیاری از موارد، فسیلهایی که میتوانند پایهگذار تحقیقات علمی ارزشمندی باشند، بهدلیل فروش به مجموعهداران خصوصی از دسترس بهرهبرداری پژوهشی خارج میشوند. نتیجه: گنجینههایی از دادههای علمی پشت صندوقهای امن کلکسیونرها محبوس شدهاند.
“علم بدون توانایی بازتولید، بیمعنا است. همکاری و دسترسی عمومی لازمه پیشرفت علمی است.”
– توماس کار، دیرینهشناس برجسته
تیرکس، شکارچی نامدار یا هدف تجاری؟
فسیل تیرانوسوروس رکس به دلیل جایگاه ویژهاش در تاریخچه زمینشناسی، همواره مورد توجه عموم بوده است. در بازار پررونق فسیل، تیرکس بهاندازه شاهکارهای هنری نظیر آثار ونگوگ، ارزشمند تلقی میشود. اما این شهرت دو روی سکه دارد. به عقیده پژوهشگران، این فسیلها میتوانند رازهای زیادی درباره تفاوتهای جنسی، مراحل رشد و ویژگیهای زیستی این شکارچی باستانی فاش کنند. اما زمانی که این گنجینههای علمی به دست کلکسیونرهایی که به مطالعه علمی اهمیت نمیدهند سپرده میشوند، این فرصت از میان میرود.
هنگام خرید و فروش فسیلها چه اتفاقی میافتد؟
پرسش مهم این است که چرا فروش فسیلها از طریق حراجیها برای جامعهی علمی مشکلساز شده است؟ فرآیند حراجی این امکان را فراهم میکند که فسیلهای ارزشمند به قیمتهای گزافی به ثروتمندان فروخته شوند، در حالیکه موزهها و مؤسسات تحقیقاتی اغلب از عهده پرداخت چنین مبالغی بر نمیآیند. بهطور مثال، فروش فسیل «استن» به مبلغ بیش از ۳۸ میلیون دلار تنها یکی از نمونههای این روند است.
نمونههای استثنایی در میانه این آشفتگی
اگرچه موارد بسیاری از دسترسی پژوهشگران به فسیلهای مهم جلوگیری شده است، برخی نمونهها نیز به نهادهای علمی منتقل شدهاند. فسیلهایی نظیر «ایپکس» و «استن»، پس از خریدهای گرانقیمت، به مؤسسات تحقیقاتی هدیه شدند. بااینحال، این موارد همچنان استثنا محسوب میشوند و در کلیت موضوع تغییری اساسی ایجاد نکردهاند.
آیندهی دیرینهشناسی و گامهای پیشنهادی
دیرینهشناسان و سازمانهای علمی پیشنهاد میکنند که مقررات جدیدی برای محدودکردن فروش فسیلهای کلیدی به افراد خصوصی وضع شود. همچنین، همکاری بیشتر بین کلکسیونرها و جوامع پژوهشی میتواند راهحل دیگری برای تعامل علمی بهتر باشد. اما آیا این اقدامات کافی خواهد بود؟
نقش رسانهها و فرهنگسازی
بازاریابی رسانهای و نمایش فسیلها بهعنوان اشیای لوکس باعث شده است ارزش علمی آنها تحتالشعاع قیمتهای میلیوندلاری قرار گیرد. ایجاد فرهنگسازی برای تأکید بر اهمیت علمی فسیلها یک ضرورت است تا جامعهی جهانی به ارزشمندی واقعی این گنجینههای طبیعی پی ببرد.
اندیشههای پایانی
مجموعهداری خصوصی، اگرچه ممکن است در ظاهر باعث حفظ آثار باستانی شود، اما در عمل خطری جدی برای روندهای علمی محسوب میشود. همکاری جوامع علمی، دولتها، و کلکسیونرها تنها راه پایدار برای حفظ و بهرهبرداری از این منابع ارزشمند است. شما نظر خود را درباره این موضوع مهم چیست؟ آیا خرید و فروش فسیلها در بازار آزاد مانع موفقیت علمی میشود یا فرصتی جدید برای کاوشهای علمی فراهم میکند؟ دیدگاههای خود را با ما درمیان بگذارید!
دیدگاه ها