یکی از پرسشهای قدیمی در حوزهی فلسفه و علم این است که آیا همهی ما رنگها را به یک شکل میبینیم؟ بهویژه رنگهایی مانند قرمز که توجه بیشتری را به خود جلب میکنند. مطالعات اخیر نشان دادهاند که تجربهی رنگها ممکن است بیش از آنچه انتظار داریم به یکدیگر شبیه باشد. بیایید همراه با این پژوهش نگاهی عمیقتر به این موضوع بیندازیم.
تجربیات حسی و مفهوم ذهنی رنگها
در پاسخ به این سؤال که «آیا قرمز برای تو همان قرمزی است که من میبینم؟»، باید گفت این ایده که تجربیات ذهنی ما کاملاً خصوصی و غیرقابل توصیف است، موضوعی چالشبرانگیز در مطالعهی آگاهی محسوب میشود. برخی معتقدند که دیدن رنگها، امری صرفاً ذهنی است و نمیتوان آن را میان افراد مقایسه کرد.
بااینحال پژوهشگران در مطالعات اخیر نشان دادهاند که شباهتهای زیادی در نحوهی تجربهی رنگها میان افراد مختلف وجود دارد. رویکرد جدیدی که در این مطالعات به کار گرفته شده، تمرکز بر شباهتهای غیرمستقیم در تجربیات ذهنی افراد بوده است.
بررسی شباهتهای ذهنی رنگها
پژوهشگران با بررسی تطابق شباهتها میان ۹۳ رنگ مختلف، توانستند تفاوتهای ظریفتری را میان تجربههای افراد شناسایی کنند. در این آزمایش، بهجای استفاده از برچسبهای معمول رنگها (مانند قرمز یا آبی)، شرکتکنندگان براساس روابط داخلی میان رنگها، مشابهتها را ارزیابی کردند.
«ساختار شباهت رنگها میان افرادی با ادراک طبیعی یا غیرطبیعی، براساس ویژگیهای ذاتی رنگها تطبیقپذیر است.»
– پژوهشگران مقاله
این پژوهش نشان میدهد که اگر فردی کوررنگ باشد، ادراک او از شباهت میان رنگها به افراد کوررنگ دیگر نزدیکتر خواهد بود، اما با افراد دارای ادراک طبیعی تفاوت خواهد داشت.
آیا همهی ما قرمز مشابهی میبینیم؟
نتایج این مطالعه حاکی از آن است که تجربهی رنگها میان افراد مختلف بیشتر به یکدیگر شبیه است تا متفاوت. اگرچه این یافتهها نمیتوانند اثبات کنند که همهی ما دقیقاً قرمز مشابهی میبینیم، اما احتمال اینکه فردی قرمز را مانند آبی یا سبز تجربه کند بسیار کم به نظر میرسد. این موضوع بهویژه در میان افراد با شرایط بینایی طبیعی بیشتر صدق میکند.
کاربردهای آیندهی پژوهش
پژوهشگران امیدوارند که در ادامهی مطالعات بتوانند تفاوتها و شباهتهای بیشتری میان تجربیات ذهنی افراد شناسایی کنند. این روش علاوه بر رنگها، میتواند برای بررسی تجربیات حسی دیگر مانند صداها یا بوها نیز به کار رود. هدف نهایی این رویکرد، دستیابی به درک عمیقتر از نحوهی عملکرد ذهن انسان و تجربیات حسی اوست.
نتیجهگیری
اگرچه تجربهی رنگها بهطور کامل قابلمقایسه میان افراد نیست، اما مطالعات اخیر نشان میدهند که ما بیش از آنچه انتظار داریم، رنگها را به شکل مشابهی میبینیم. این پژوهش نه تنها بابی تازه برای درک ادراک انسانی باز کرده است، بلکه به مطالعات آینده برای شناخت دقیق تجربیات ذهنی یاری میرساند. بدین ترتیب، شاید در آینده بتوانیم پاسخ جامعتری به این پرسش اصلی بدهیم: «آیا رنگ قرمز برای همه یکسان است؟»